آهنگ سرود زندگانی از داریوش

متن آهنگ سرود زندگانی از داریوش

طبیبان را زبالینم برانید

مرا از دست اینان وا رهایید

بگوشم جای این آیات افسوس

سرود زندگانی را بخوانید

دل من چون پرستوی بهاریست

از این صحرا به آن صحرا فراریست

دل عاشق غریبان بار خوش تر

به کوی دلبران آوار خوش تر

غم دل با همه بیچارگی هاش

از این غم ها که دارد چاره خوش تر

دل من چون پرستوی بهاریست

از این صحرا به آن صحرا فراریست

دل از این عمر شیرین بر نگیرم

به این زودی نمیخواهم بمیرم

دل از این عمر شیرین بر نگیرم

هنوزم چشم دل دنبال فرداست

هنوزم سینه لبریز از تمناست

هنوز این جان بر لب مانده همراه

در این بی آرزویی آرزوهاست

.

دلم یک لحظه در یک جا نماندست

مرا دنبال خود هر سو کشاندست

به هر لبخند شیرین دل سپردس

برای هر نگاهی نغمه خواندس

دل از این عمر شیرین بر نگیرم

به این زودی نمیخواهم بمیرم

دل از این عمر شیرین بر نگیرم

.

شکیب دل همه در بی شکیبیست

قرار دل همه در بی قراریست

دل عاشق غریبان حال خوش تر

به کوی دلبران آوار خوش تر

اگر هستی زند هر لحظه تیرم

مگر بر عرش بخیزد سفیرم

دل از این عمر شیرین بر نگیرم

به این زودی نمیخواهم بمیرم

دل از این عمر شیرین برنگیرم